ورود لنگی ممنوع
یه ســـــــــــــــــــــــلام با طعم توت فرنگی (از نوع یخ زدش)به همتون خوبین؟ خوبم ممنون... ببخشید دیر به دیر می آپم!!!! راســـــتش نه حوصلشو دارم نه وقتشو... به نظر من وبلاگنویسی فقط مال تابستونه(البته با مشاهده ی نظؤات و بازدید های فراوان از وبمان در ایام مدرسه به این نتیجه رسیدم! دلم برا مدرسه ها تنگ شده البته مدرسه منهای درس و معلما و ناظم!!! دیروز هم که روز ولنتاین بود(به روایتی) مغازه ها پر اند از قلبای قرمز و جعبه های قشنگ!!!! منم برا خودم به عروسک ناز و دوتا قاب خوشمل و برا صمیمی ترین دوستم(?)یه قاب خوشمل و رمانتیک با یه شاخه رز و شوکولات!!!! توت فرنگی نوشت: 1-همراه با والدین گرامی در حال رد شدن از مکانی می باشیم...ما مکانی آشنا را مشاهده می نماییم و به سرعت در بایگانی مغزمان سرچ می کنیم...مغزمان پیام می دهد که در این مکان به جشن عروسی دعوت بوده ایم ...به والدین می گوییم:یادتان می آید اینجا جشن عروسی دعوت بوده ایم؟والدینمان با اضطراب و نگرانی مارا می نگرند و به ما می فرمایند:آنجا بیمارستان توانبخشی می باشد.ماسرخ می شویم و بر سرچر مغزمان لعنت می گوییم و تصمیم می گوییم به بایگانی مغزمان اعتماد نکنیم! تا توت فرنگی نوشت بعدی بای تا های یه ســـــــــــــــــــــــلام با طعم توت فرنگی (از نوع یخ زدش)به همتون خوبین؟ خوبم ممنون... ببخشید دیر به دیر می آپم!!!! راســـــتش نه حوصلشو دارم نه وقتشو... به نظر من وبلاگنویسی فقط مال تابستونه(البته با مشاهده ی نظؤات و بازدید های فراوان از وبمان در ایام مدرسه به این نتیجه رسیدم! دلم برا مدرسه ها تنگ شده البته مدرسه منهای درس و معلما و ناظم!!! دیروز هم که روز ولنتاین بود(به روایتی) مغازه ها پر اند از قلبای قرمز و جعبه های قشنگ!!!! منم برا خودم به عروسک ناز و دوتا قاب خوشمل و برا صمیمی ترین دوستم(?)یه قاب خوشمل و رمانتیک با یه شاخه رز و شوکولات!!!! توت فرنگی نوشت: 1-همراه با والدین گرامی در حال رد شدن از مکانی می باشیم...ما مکانی آشنا را مشاهده می نماییم و به سرعت در بایگانی مغزمان سرچ می کنیم...مغزمان پیام می دهد که در این مکان به جشن عروسی دعوت بوده ایم ...به والدین می گوییم:یادتان می آید اینجا جشن عروسی دعوت بوده ایم؟والدینمان با اضطراب و نگرانی مارا می نگرند و به ما می فرمایند:آنجا بیمارستان توانبخشی می باشد.ماسرخ می شویم و بر سرچر مغزمان لعنت می گوییم و تصمیم می گوییم به بایگانی مغزمان اعتماد نکنیم! تا توت فرنگی نوشت بعدی بای تا های یه ســـــــــــــــــــــــلام با طعم توت فرنگی (از نوع یخ زدش)به همتون خوبین؟ خوبم ممنون... ببخشید دیر به دیر می آپم!!!! راســـــتش نه حوصلشو دارم نه وقتشو... به نظر من وبلاگنویسی فقط مال تابستونه(البته با مشاهده ی نظؤات و بازدید های فراوان از وبمان در ایام مدرسه به این نتیجه رسیدم! دلم برا مدرسه ها تنگ شده البته مدرسه منهای درس و معلما و ناظم!!! دیروز هم که روز ولنتاین بود(به روایتی) مغازه ها پر اند از قلبای قرمز و جعبه های قشنگ!!!! منم برا خودم به عروسک ناز و دوتا قاب خوشمل و برا صمیمی ترین دوستم(?)یه قاب خوشمل و رمانتیک با یه شاخه رز و شوکولات!!!! توت فرنگی نوشت: 1-همراه با والدین گرامی در حال رد شدن از مکانی می باشیم...ما مکانی آشنا را مشاهده می نماییم و به سرعت در بایگانی مغزمان سرچ می کنیم...مغزمان پیام می دهد که در این مکان به جشن عروسی دعوت بوده ایم ...به والدین می گوییم:یادتان می آید اینجا جشن عروسی دعوت بوده ایم؟والدینمان با اضطراب و نگرانی مارا می نگرند و به ما می فرمایند:آنجا بیمارستان توانبخشی می باشد.ماسرخ می شویم و بر سرچر مغزمان لعنت می گوییم و تصمیم می گوییم به بایگانی مغزمان اعتماد نکنیم! تا توت فرنگی نوشت بعدی بای تا های یه ســـــــــــــــــــــــلام با طعم توت فرنگی (از نوع یخ زدش)به همتون خوبین؟ خوبم ممنون... ببخشید دیر به دیر می آپم!!!! راســـــتش نه حوصلشو دارم نه وقتشو... به نظر من وبلاگنویسی فقط مال تابستونه(البته با مشاهده ی نظؤات و بازدید های فراوان از وبمان در ایام مدرسه به این نتیجه رسیدم! دلم برا مدرسه ها تنگ شده البته مدرسه منهای درس و معلما و ناظم!!! دیروز هم که روز ولنتاین بود(به روایتی) مغازه ها پر اند از قلبای قرمز و جعبه های قشنگ!!!! منم برا خودم به عروسک ناز و دوتا قاب خوشمل و برا صمیمی ترین دوستم(?)یه قاب خوشمل و رمانتیک با یه شاخه رز و شوکولات!!!! توت فرنگی نوشت: 1-همراه با والدین گرامی در حال رد شدن از مکانی می باشیم...ما مکانی آشنا را مشاهده می نماییم و به سرعت در بایگانی مغزمان سرچ می کنیم...مغزمان پیام می دهد که در این مکان به جشن عروسی دعوت بوده ایم ...به والدین می گوییم:یادتان می آید اینجا جشن عروسی دعوت بوده ایم؟والدینمان با اضطراب و نگرانی مارا می نگرند و به ما می فرمایند:آنجا بیمارستان توانبخشی می باشد.ماسرخ می شویم و بر سرچر مغزمان لعنت می گوییم و تصمیم می گوییم به بایگانی مغزمان اعتماد نکنیم! تا توت فرنگی نوشت بعدی بای تا های
اگر میبینی چشمانم در بیشتر لحظه ها خیس است و دستانم سرد است و اگر میبینی همه لحظه های دور از تو بودن اینهمه سخت و پر از غم و غصه است بدان که این دست خودم نیست!
دست خودم نیست که همه لحظه ها تو را در جلو چشمانم میبینم و به یاد تو می باشم.
دست خودم نیست که دوست دارم همیشه در کنارت باشم ، دستانت را بگیرم ، بر
به خدا دست خودم نیست که هر شب به آسمان نگاه می اندازم و ستاره ای درخشان را میبینم و به یاد تو می افتم!
دست خودم نیست که هر سحرگاه به انتظارت مینشینم تا در آسمان دلم طلوعی دوباره داشته باشی!